کلیک کنید 2 [ T y p e h e r e ] همسایهی پری "فصل اول" به نام پرودگاری که خالق زیبایی هاست این رمان برگرفته از تخیلات من نا نویسنده است وهر گونه تشابه اسمی کاملا تصادفی میباشد. نگاهی به انبوه کتابهای کنار دستش انداخت، ریاضی ، فیزیک، جبر هندسه ،پری نازبا خود اندیشید، خدایا چرا این هندسه ی کوفتی توی سر من نمی ره؟!.روی اولین پله ی ایوان نشست و پاهای اش را برروی دومین پله ی داغ و تب دار گذاشت . بی حوصله موبایلش را برادشت و نگاهی به صفحه ی شکسته شده . دکمه های کج ومعوج آن انداخت، با خود اندیشید: اگه امسال کنکور قبول می شدم الان حتما یه گوشی جدید دستم بود! نگاهش به باغچه کوچک حیاط تشان کشیده شد با آن تک درخت سیب ، پاییز حتی این باغچه ی کوچک را هم فراموش نکرده بود صدای ضربه های مشتی که به درب آهنین حیاط می خورد، اورا از خواب و خیال بیرون کشیدبی حوصله از جا برخاست و دمپایی پلاستیکی اش رابه پاکردو لخ لخ کنان به کنار در رفت و با صدایی که بوی اعتراض میداد گفت: »! چه خبره دارم میام دیگه


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها